مقاله پژوهشی
رسول بلاوی؛ فاطمه نعمتی؛ صادق البوغبیش
چکیده
مردم عرب خطّۀ خوزستان فرهنگ و تفکّرات خود را علاوه بر جامعۀ عرب از بقیۀ اقوام همجوار کسب کردهاند، این داد و ستد دوجانبه موجب ایجاد گنجینه زبانی و فرهنگی پرباری شده است. پژوهش و بررسی در زبان و فرهنگ این مردمان به ویژه ضربالمثلها میتواند دریچهای برای تبیین بسیاری از موضوعات مرتبط با زنان عرب ایران باشد. این زنان در نقش مادر، ...
بیشتر
مردم عرب خطّۀ خوزستان فرهنگ و تفکّرات خود را علاوه بر جامعۀ عرب از بقیۀ اقوام همجوار کسب کردهاند، این داد و ستد دوجانبه موجب ایجاد گنجینه زبانی و فرهنگی پرباری شده است. پژوهش و بررسی در زبان و فرهنگ این مردمان به ویژه ضربالمثلها میتواند دریچهای برای تبیین بسیاری از موضوعات مرتبط با زنان عرب ایران باشد. این زنان در نقش مادر، همسر، خواهر و دختر، در بسیاری از ضربالمثلها جایگاه والایی داشته و از آنها به نیکی یاد میشود. البته در پارهای از ضربالمثلها نیز، عنصر زن متهّم به شیطنت، سادگی، ضعف، حیلهگری و نیرنگ شده است که در رفتار با آنها جانب احتیاط را باید در نظر گرفت. این پژوهش با هدف تحلیل انتقادی گفتمان بازتابیافته درباره زنان در ضربالمثلهای عربی خوزستان و با بهرهگیری از نظریۀ فرکلاف به شیوۀ میدانی - تحلیلی نگاشته شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که جامعه عرب خوزستان به سان دیگر ملتها و اقوام با استفاده از ضربالمثلها به بازتولید روابط بین عناصر مختلف نظام اجتماعی مانند خانواده، تبار، ازدواج، قدرت میپردازد و زن را به اشکال متعدّدی همچون زن مثبت، منفی، توأمان مثبت و منفی ترسیم میکند. در این گفتمان، قدرت، از آنِ مرد است، و گاهی زنی را به زنی دیگر با توجه به نقش و جایگاه اجتماعی وی برتری میدهند. الگوی غالب در گفتمان ضربالمثلها اینست که به زن در نقش مادر و خواهر نگاه مثبتی وجود دارد اما در ضربالمثلهای مبتنی بر نظام خویشاوندی و روابط قبیلهای، تبعیض و نابرابری جنسیتی به طرز قابل توجهی نمود مییابد.
مقاله پژوهشی
فاطمه بوعذار؛ حسین مهتدی؛ رسول بلاوی؛ محمدجواد پورعابد
چکیده
من النظریات التی لاقت رواجًا أکادیمیًا فی الحقل الأدبی واللسانی، هی النظریة التداولیة، التی اتخذت اللغة وأفعالها مساحة لاختباراتها التحلیلیة، ذلک أنّها عکس المدرسة الشکلانیة لا تعنی باللغة وحدها، إنّما تبحث عما یقع خلف اللغة، بمعنى أنّها تأخذ بتحلیل الجانب غیر المکشوف فی النص، فتعید صیاغته وکشفه على ضوءها، وعلیه أجریت دراسات ...
بیشتر
من النظریات التی لاقت رواجًا أکادیمیًا فی الحقل الأدبی واللسانی، هی النظریة التداولیة، التی اتخذت اللغة وأفعالها مساحة لاختباراتها التحلیلیة، ذلک أنّها عکس المدرسة الشکلانیة لا تعنی باللغة وحدها، إنّما تبحث عما یقع خلف اللغة، بمعنى أنّها تأخذ بتحلیل الجانب غیر المکشوف فی النص، فتعید صیاغته وکشفه على ضوءها، وعلیه أجریت دراسات کثیرة على أعمال أدبیة کبیرة، سواء کان فی الأدب السردی أو الشعری، وقد تأثر المجال الأکادیمی العربی بهذه النظریة فرحبت به الأوساط الأکادیمیة العربیة، لذلک اتخذت هذه الدراسة النظریة التداولیة منهجًا لتحلیل مستوى الخطاب وإمکانیاته فی دیوان "الخیل والرماد" للشاعرة حصة البادی، ذلک بمساعدة آلیات المنهج التی أفردت لها الدراسة عدة محاور، وهی الإشاریات وأفعال الکلام والإنجازیة المباشرة وغیر المباشرة، إذ إنّ هذه الدراسة التحلیلیة تهدف إلى تحلیل الخطاب الشعری من خلال الأفعال، والظروف الاجتماعیة والنفسیة والسیاسیة التی أحاطت بالخطاب الشعری الأدبی لحصة البادی، ومدى تواشج هذه الظروف بالذات الکاتبة معتمدة علی الأسلوب التوصیفی-التحلیلی، وأهم ما توصّل إلیه هذا البحث أنّ الخطاب بأوجهه العدیدة یتطلب التداول من الشخص بعینه إلى مجموعة محددة، ویصح العکس أیضًا، لا سیما وأنّ الرسالة المتداولة من المرسِل إلى المرسل إلیه تحمل خلف لغتها قصدیة کاتبها، کما أنّ الدراسة رصدت حضورًا لافتًا للأفعال الإشاریة فی الدیوان وکانت تحیل إلى قضایا شمولیة وعامة تتناسب مع القارئ العام، موجِّهة له خطابها العام مما أسهمت فی تشکیل الرؤی التواصلیة بین الشاعرة ومتلقیها، فیما کانت الأفعال الکلامیة غیر مباشریة فی أغلبها وتأثیریة لکونها تطرح مشاعر الذات الکاتبة تجاه الأحداث الکونیة.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
پیمان صالحی؛ مسلم خزلی؛ مینا پیرزادنیا؛ رامین آبسالان
چکیده
نشانهشناسی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی در ادبیات نوین جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است و بررسی نشانههای زبانی ابعاد تازه و نامکشوفی از دنیای درون متن را برای خواننده بازگو میکند. یکی از نظریهپردازان مشهور در نشانهشناسی چارلز سندرس پیرس آمریکایی است که با رد دوجهی بودن ساختار نشانه و ارائۀ الگوی سه وجهی خود برای ...
بیشتر
نشانهشناسی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی در ادبیات نوین جایگاه ویژهای به خود اختصاص داده است و بررسی نشانههای زبانی ابعاد تازه و نامکشوفی از دنیای درون متن را برای خواننده بازگو میکند. یکی از نظریهپردازان مشهور در نشانهشناسی چارلز سندرس پیرس آمریکایی است که با رد دوجهی بودن ساختار نشانه و ارائۀ الگوی سه وجهی خود برای نشانه به مطالعات نشانهشناسی نظم و ترتیب خاصی بخشید. عبدالعظیم فنجان شاعر نوگرای عراقی که عشق و مضمونهای عاشقانه جزء اصلیترین اغراض شعری اوست و زبان شعری نوین و استفادۀ هنرمندانۀ وی از نشانههای زبانی باعث تمایز سبک بیانی او میشود. پژوهش حاضر میکوشد با روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر الگوی سه وجهی پیرس به بررسی شکلگیری نشانههای سازندۀ مفهوم عشق در شعر عبدالعظیم فنجان بپردازد و نقش سه جزء نشانه یعنی بازنمون، موضوع و تفسیر را در خلق مضمونهای عاشقانه را نقد و بیان کند. از نتایج پژوهش چنین استنباط میشود که نشانههای مربوط به عشق در قالب رمزگانهای زمانی، مکانی، بینامتنی و محور جانشینی و همنشینی تولید میشوند و بازنمون هرکدام از آنها بر اساس مقولۀ اوّلیت حالت کیفی و بُعد تصویری و صدایی نشانه را به تصویر میکشد و موضوع بر پایۀ مقولۀ ثانویت بُعد عملی تجربههای عاطفی شاعر در جهان واقع نشان میدهد و با توجه به مقولۀ ثالثیت تفسیر نشانه مفهومی کلّی را بیان میکند که در تمام ابیات قصیده تنیده شده است.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
بهمن اقازاده؛ عبدالاحد غیبی؛ مهین حاجی زاده؛ حسن اسماعیل زاده
چکیده
نشانهشناسی ادبی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی به بررسی ساختار دلالتی آثار ادبی میپردازد و با تحلیل جهان درون متن، نقش نشانههای زبانی در ساخت و تولید معنای اثر ادبی را بیان میکند. نظریۀ نشانهشناسی پیرس از روشهای نقدی مناسب برای تحلیل آثار منظوم است که نشانه را به سه بخش بازنمون، موضوع و تفسیر تقسیم میکند. در این نظریه ...
بیشتر
نشانهشناسی ادبی به عنوان یکی از شیوههای نقد ادبی به بررسی ساختار دلالتی آثار ادبی میپردازد و با تحلیل جهان درون متن، نقش نشانههای زبانی در ساخت و تولید معنای اثر ادبی را بیان میکند. نظریۀ نشانهشناسی پیرس از روشهای نقدی مناسب برای تحلیل آثار منظوم است که نشانه را به سه بخش بازنمون، موضوع و تفسیر تقسیم میکند. در این نظریه مفهوم نشانه و شکل نهایی آن از ارتباط این سه جزء با هم تشکیل میشود. در شعر معاصر، شاعر به کمک نشانههای زبانی مضمونهای شعریاش را خلق میکند و به شکلی کنایی و غیرصریح اغراض شعری خود را بیان میدارد. محمد آدم شاعر مصری از شاعران نوگرایی است که مفهوم مرگ در اشعارش بازتاب وسیعی دارد و نشانهها در خلق مضمونهای شعریاش در مورد مرگ نقش مهمی ایفا میکند. مقاله حاضر میکوشد با تأکید بر نظریۀ نشانهشناسی پیرس و همچنین استفاده از مبانی نشانهشناسی رمزگانها، نشانههای مربوط به مفهوم مرگ را در اشعار محمد آدم تحلیل کند و وجوه پنهان متن شعر او را آشکار سازد. دادههای پژوهش حاکی از آن است که آدم از طریق بازنمون و تصاویر شعری و حالات مرئی همچون تصویر سقوط سنگها و عنکبوتهای بزرگ و ... روساخت متن خود را میسازد و به کمک موضوع و با ذکر جزئیات، برخی ویژگیهای مرگ نظیر ترسناک بودن و ناشناخته بودن آن، مفهوم نشانههای مربوط به مرگ را گسترش میدهد و در پایان با کمک تفسیر، مفهوم نشانه را تکمیل میکند و نگرش کلی خود نسبت به مقولۀ مرگ و زندگی را بیان میکند.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
زهره بهروزی؛ علی خضری؛ رسول بلاوی؛ محمد جواد پورعابد(حصاوی)
چکیده
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ...
بیشتر
الاستعارة المفهومیّة تقنیة لغویة حدیثة فی اللغة المعرفیّة حیث یقوم علی العلاقة بین اللّغة والإدراک وتخلق العدید من الصّور للمفاهیم الانتزاعیّة. لایکوف وجونسون حدّدا أنماط الاستعارة المفهومیّة من خلال کتابهما (الاستعارات الّتی نحیا بها) وفتحا باباً جدیداً فی البحوث اللّغویّة؛ لأنّ علم اللّغة المعرفیة یرکّز علی دراسة الاستعارة ونشأتها بناءً علی الثقافة والأفکار، رغم أنّ علم البلاغة یتناول الاستعارة بالمعالجة من جهة قوة الشاعر ومخیلته. تقنیّة الاستعارة المفهومیّة أو الإدراکیّة تحظی بدور هام فی الدّراسات اللّغویّة لأنّها تُعتبر عملیّة ذهنیّة قبل أن تکون لغویّة. اعتماداً علی هذه التقنیّة، الکتاب والشعراء یستطیعون التجسید وتصویر المفاهیم المجرّدة الانتزاعیّة بشکل أحسن، کما رأینا الاستعارة المفهومیّة میزة لغویّة عند فلیحة حسن فی دیوانها (یا أمّی)؛ بما أنّ فکرة الشاعرة فی هذا الدیوان تتمحور حول المفاهیم الإنسانیّة، والمفاهیم الاجتماعیّة، وتوظیف الاستعارة فی خدمة تعمیق المعانی والتعبیر عن مفاهیم الحرب، والفراق، والأحاسیس والعواطف، والکارثة، والروح، والزمن، والحبّ. فهذا لفت انتباهنا واعتماداً علی المنهج الوصفی التحلیلی، قمنا بدراسة الاستعارات المفهومیّة المستخدمة وتوظیفها فی دیوان (یا أمی). فقد توصلت الدّراسة إلی أنّ الشاعرة قد استفادت من الاستعارات المفهومیّة علی ثلاثة أنماطها: الاستعارة البنیویّة، والأنطولوجیّة، والاتّجاهیّة، وإنّها لم تکتف بإطار محدّد للتعبیر عن الأحاسیس، بل معتمدة علی الإبداع وخلق الاستعارات الجدیدة تعرب عن أفکارها خاصّة أحاسیسها بأنماط وتعابیر متنوّعة، وتعطی تصویراً واضحاً عمّا یؤذیها أو یفرحها؛ لتأثیر الجنس والروح اللطیفة لفلیحة حسن رأینا أنّ الشاعرة قد اعتمدت علی عناصر الطبیعة فی حقل المبدأ حینما تظهر الأحساسیس المّرة والحلوة، والروح، والنفس فی حقل المقصد.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
عذرا دریس؛ ناصر زارع؛ خداداد بحری؛ سید حیدر فرع شیرازی
چکیده
حظیت اللغة باهتمام کثیر من جانب اللغویین والباحثین ولا سیّما اللسانیین منهم، فظهرت نظریات عدیدة تناولتها بشتّى أنواعها ومن تلک النظریات هی نظریة التواصل اللغوی أو اللسانی لرومان جاکبسون. طرح رومان جاکبسون النظریة التواصلیة على أساس وظائف اللغة الستّ؛ وهی الوظائف الّتی لا یتحقق الحدث الکلامی إلّا بواسطتها. وتُعَدُّ النصوص الشعریة ...
بیشتر
حظیت اللغة باهتمام کثیر من جانب اللغویین والباحثین ولا سیّما اللسانیین منهم، فظهرت نظریات عدیدة تناولتها بشتّى أنواعها ومن تلک النظریات هی نظریة التواصل اللغوی أو اللسانی لرومان جاکبسون. طرح رومان جاکبسون النظریة التواصلیة على أساس وظائف اللغة الستّ؛ وهی الوظائف الّتی لا یتحقق الحدث الکلامی إلّا بواسطتها. وتُعَدُّ النصوص الشعریة من الأجناس الأدبیة المقترنة بالتواصل اللغوی؛ لأنّها أداة التواصل ما بین الشاعر والمتلقّی. تسعى هذه الدّراسة إلى تناول نظریة التواصل اللغوی فی شعر الشاعر العمانی طلال الصلتی معتمدةً على المنهج الوصفی-التحلیلی. ولقد تطرّقت الدّراسة إلى وظائف اللغة الستّ فی شعر الشاعر وهی: الوظیفة الانفعالیة والوظیفة الانتباهیة والوظیفة الإفهامیة والوظیفة المرجعیة والوظیفة المیتالسانیة أو ما وراء اللغة والوظیفة الشعریة. وفی النهایة توصّلت إلى بعض النتائج منها: اختار الشاعر فی الوظیفة الإفهامیة الألفاظ المتداولة وتجنّب التعقید، وتجلّت الوظیفة الانتباهیة فی النصوص التی استهدفت التأثیر فی الرّب سبحانه وتعالى وفی حبیبة الشاعر، فلم یبثّ الشاعر رسائله للقارئ فقط. وجاءت نصوصه المؤدیة للوظیفة المرجعیة کتقاریر واضحة لتبیین هواجسه للمتلقّی.
مقاله مستقل
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
طیبه سیفی؛ زهرا ناظمی
چکیده
رمان «ملوک الرمال» اثر نویسنده معاصر عراقی علی بدر روایتی تودرتو و چند لایه است که نویسنده با بهم ریختگی روایت تلاش میکند گوشهای از واقعیت تاریخ عراق را روایت کند. نظریه ژپ لینت ولت در روایتشناسی بر مبنای تقابل راوی و مخاطب با کنشگران شکلگرفته است و از نظر او هر روایت دو سطح دارد: یک سطح مربوط به کنشگران و کنش آنهاست و سطح ...
بیشتر
رمان «ملوک الرمال» اثر نویسنده معاصر عراقی علی بدر روایتی تودرتو و چند لایه است که نویسنده با بهم ریختگی روایت تلاش میکند گوشهای از واقعیت تاریخ عراق را روایت کند. نظریه ژپ لینت ولت در روایتشناسی بر مبنای تقابل راوی و مخاطب با کنشگران شکلگرفته است و از نظر او هر روایت دو سطح دارد: یک سطح مربوط به کنشگران و کنش آنهاست و سطح دیگر که راوی و مخاطب در آن قرار دارند و این دو سطح کاملا از یکدیگر جدا هستند. در سطح کنشگران رویدادی در زمان گذشته (ماضی ساده) به وقوع پیوسته و تمامشده است و در سطح راوی و مخاطب که در زمان حال قرار دارند با یک انفصال (زمانی و مکانی) از گذشته درباره آنچه قبلا اتفاق افتاده است، صحبت میکنند. بر این اساس لینت ولت نظریه گونهشناسی روایی را مطرح کرد و آن را ﺑﺮ ﻣﺒﻨﺎی ﺳﻪ وﺟﻪ دﻧﯿﺎی داستانی راوی، ﮐﻨﺸﮕﺮ و ﻣﺨﺎﻃﺐ ﻗﺮار داد ﮐﻪ اﯾﻦ ﺳﻪ وﺟﻪ، ﺑﺮرﺳﯽ روﯾﮑﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪد گونهشناسی را ﻓﺮاﻫﻢ میآورد؛ پژوهش حاضر سعی دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی موقعیتهای روایی این رمان را برمبنای نظریه ژپ لینت ولت مورد بررسی و تحلیل قرار دهد تا روشها و شگردهای روایی علی بدر را در خلق این رمان و نیز اهداف وی را از این رویکردها استخراج و واکاوی کند و با تحلیل سطوح مختلف روایی این رمان، معانی پنهان در لایههای مختلف آن کشف و مخاطب با شیوه روایی علی بدر در این رمانآشنا شود.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
علی صیادانی؛ یزدان حیدرپور مرند
چکیده
ساختارهای گفتمان مدار با یک تعبیر کلی متشکل از عناصر و نشانههای معنایی است. این نشانههای معنایی با مجموعۀ تلفیقی از کنشهای رفتاری و وجوه تعاملی مفهوم خود را بازمییابند. چنین بستری مفهوم ترکیببندی چندوجهی را در جریانهای گفتمانی نشان میدهد که بهصورت ابتکاری توسط گونترکرس مطرح گردید. کرس واکاوی دقیق جریانهای گفتمانی ...
بیشتر
ساختارهای گفتمان مدار با یک تعبیر کلی متشکل از عناصر و نشانههای معنایی است. این نشانههای معنایی با مجموعۀ تلفیقی از کنشهای رفتاری و وجوه تعاملی مفهوم خود را بازمییابند. چنین بستری مفهوم ترکیببندی چندوجهی را در جریانهای گفتمانی نشان میدهد که بهصورت ابتکاری توسط گونترکرس مطرح گردید. کرس واکاوی دقیق جریانهای گفتمانی را منوط به بررسی ویژۀ سه عنصر فرانقشی (بازنمودی، تعاملی و ترکیبی) میداند. به باور او در فرانقش بازنمودی گفته پرداز عناصر روایی از الگوهای مادی، ذهنی و رفتاری را مدنظر قرار میدهد. وجوه تعاملی از قالبهای کارکردی سخن سویۀ دیگری از تحلیل جریان ارتباطی را نمایان میکند. نمود ترکیبی، حالت تلفیقی عناصر روایی را با وجوه تعاملی فراهم میکند. در پژوهش حاضر پژوهشگران با مدنظر قرار دادن رویکرد توصیفی- تحلیلی درصدد تلفیق تطبیقی عناصر فرانقشی در فضای گفتمانی میان عاملان کنش و متأثر از وجوه قدرت در ایدئولوژی آن عاملان در رمان حُجرة از أمل ناصر الفاران (2021) دارد. رمان حاضر به جهت شاکلۀ ارتباطی و فضای اجتماعی میان عاملان زبانی قابلیت تطبیق و بررسی بر اساس عناصر فرانقشی بازنمودی، تعاملی و ترکیبی کرس را دارد. با ارزیابی عناصر مزبور از محتوای گفتمانی رمان حُجرة چنین برداشت میشود که تعاملات فردی در چارچوب روایی گفتمان مطابق با فرایندهای رفتاری و احساسی در قالب گروههای کارکردی سخن نمایان میشود و ارائه اطلاعات نشانگر حاکمیت وجوه تعاملی از انواع مختلف (پرسشی، قضاوتی، پیشنهادی و ...) در مجموعۀ رفتارهای عاملان زبان است.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
سعید بهمن آبادی؛ شهریار نیازی؛ امینه سلیمانی
چکیده
گفتمانی گرایس تفسیر صریحی از توانایی گوینده ارائه می دهد مبنی بر اینکه بیشتر از آنچه می گوید، بیان کند؛ در اغلب گفتگوها، معنای تخاطبی، بیشتر از معنای حرفی کلام گوینده را اقتضا میکند بدین گونه که گوینده در کلام خود، به مهارت های زبانی در بیان غرض اتکا کرده از طریق شگردهایی که از آنها در کلام خود استفاده می کند. الزام گفتمانی در صدد ...
بیشتر
گفتمانی گرایس تفسیر صریحی از توانایی گوینده ارائه می دهد مبنی بر اینکه بیشتر از آنچه می گوید، بیان کند؛ در اغلب گفتگوها، معنای تخاطبی، بیشتر از معنای حرفی کلام گوینده را اقتضا میکند بدین گونه که گوینده در کلام خود، به مهارت های زبانی در بیان غرض اتکا کرده از طریق شگردهایی که از آنها در کلام خود استفاده می کند. الزام گفتمانی در صدد این است که رمز زبانی و ماورای کلام را کشف کند تا به غرض گوینده از کلام دست یابد. بر روش توصیفی- تحلیلی اتکا کرده ایم که برای این پژوهش علمی مناسب است و به ما این امکان را می دهد که حقایق را آشکار و توصیف و تحلیل و تفسیر کنیم. لذا در همین راستا، در بخش نظری، به مفهوم الزام گفتمانی و اصل همکاری و شروط آن پرداخته ایم و در بخش تطبیقی این نظریه بر روی آیاتی از سوره مبارکه انسان پیاده سازی کردیم. نتایجی که این پژوهش بدان دست یافت، این است که طی تحلیل آیات سوره مبارکه انسان مشخص گردید که این آیات معنای حرفی دارند که در امر، نهی، وابلاغ خبر بارز است و معنای گفتمانی نیز دارند که در نصیحت کردن، وعده و هشدار دادن، توبیخ و تشویق کردن و چالش کشیدن مخاطب نمایان است.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبانشناسی کاربردی در حوزه زبان عربی
رضا درویش زاده؛ علی اکبر احمدی چناری؛ عبدالباسط عرب یوسف آبادی
چکیده
امروزه به دلیل تعاملات فرهنگی و جابجاییهای گسترده، عنصر مکان همانند زمان از عنصری ایستا و راکد در داستانهای قدیمی، به عنصری سیال از حیث معنا و دلالت تبدیل شدهاست. در رمانهایی که موضوع آنها مهاجرت است این سیالیت نمود بیشتری دارد؛ زیرا در آنها زمینة تقابل فرهنگی و در نتیجه تکثر معنا بیشتر از سایر رمانها فراهم است. «الحب ...
بیشتر
امروزه به دلیل تعاملات فرهنگی و جابجاییهای گسترده، عنصر مکان همانند زمان از عنصری ایستا و راکد در داستانهای قدیمی، به عنصری سیال از حیث معنا و دلالت تبدیل شدهاست. در رمانهایی که موضوع آنها مهاجرت است این سیالیت نمود بیشتری دارد؛ زیرا در آنها زمینة تقابل فرهنگی و در نتیجه تکثر معنا بیشتر از سایر رمانها فراهم است. «الحب فی المنفی» رمان مشهور بهاء طاهر داستانپرداز مصری، از جمله آثار روایی است که مکان از عناصر مهم آن در دریافت خواننده از طرح کلی داستان بهشمار میآید. ارتباطات بینافرهنگی در این اثر سبب شده مکان به رمزگانی فرهنگی با دلالتهای ژرف و پیچیده مبدل شود. در جستار حاضر تلاش میشود با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با تأکید بر دستاوردهای مطالعات فرهنگی، دلالتهای مکان در اثر فوق کشف گردد. یافتهها نشان میدهد کنفرانسی بینالمللی در این رمان به عنوان مکان مرکزی ترسیم شده که کانون تقابل گفتمانها و فرهنگ-هاست و همة رخدادها بر محور آن پردارزش میشود. همچنین هر مکان بر مبنای مناسبات فرهنگی حاکم بر آن دارای دلالتی است که مقولههایی مانند هویت ایدئولوژی و الگوهای فکری و فرهنگی شخصیتها در درک آن نقش مهمی دارد.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
مصطفی پارسایی پور؛ لیلا صادقی نقدعلی
چکیده
از جمله روانشناسانی که به مقولۀ شخصیت پرداخته است آلفرد آدلر، بنیانگذار مکتب شخصیتشناسی فردنگر است. وجه تمایز این نظریه نسبت به نظریات پیشین، آن است که آدلر انسان را واحدی مجزا نمیانگارد، بلکه شخصیت فرد را در بافت اجتماعی بررسی میکند. هدف اصلی نوشتار حاضر، تحلیل شخصیت "داعش" در رمان "وشم الطائر" اثر "دنیا میخائیل" بر اساس نظریۀ ...
بیشتر
از جمله روانشناسانی که به مقولۀ شخصیت پرداخته است آلفرد آدلر، بنیانگذار مکتب شخصیتشناسی فردنگر است. وجه تمایز این نظریه نسبت به نظریات پیشین، آن است که آدلر انسان را واحدی مجزا نمیانگارد، بلکه شخصیت فرد را در بافت اجتماعی بررسی میکند. هدف اصلی نوشتار حاضر، تحلیل شخصیت "داعش" در رمان "وشم الطائر" اثر "دنیا میخائیل" بر اساس نظریۀ مذکور و با رویکرد توصیفی- تحلیلی است. مهمترین نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که سبک زندگی داعش از بین چهار سبک مطروحه از سوی آدلر، در دستهبندی اول یعنی «تیپ سلطهجو» و فاقد علاقۀ اجتماعی قرار میگیرد. مشی داعش با این سبک زندگی بهظاهر اسلامی و بیتفاوت به «دیگری» بلکه مهاجم به غیر، درصدد رسیدن به غایت اصلییعنی سلطۀ همهجانبه تحت تسمیۀ خلافت اسلامی است. عواملی همچون احساس حسادت یا ترس، عدم همدلی و علاقۀ اجتماعی با دیگران، میل به خشونت و دگرآزاری در شکلگیری و سلطهگستری خروشناک گروه تروریستی داعش نقش داشته و این خشونتگرایی و لذتجویی از آن، از طریق بکارگیری رسانههای نوین، آموزشهای رسمیو جامعهپذیری نیروها بهشدت ترویج و تشدید مییابد و سبک زندگی انحصاری و ویژهای، ناشی از زمینههای شخصیتی وی را به نمایش میگذارد.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
علی اسودی؛ فاطمه زارعی
چکیده
استخدمت لفظة الیم فی القرآن الکریم سبع مرات وجاء فی الآیات الشریفة التی تشیر إلى قصة موسى علیهالسلام وقومه واعتبرها اللغویون من مادة «ی» و«م» و«م». بعد الرجوع إلى القوامیس العربیة کلسان العرب، وتاج العروس، والمجم الوسیط تبین أنه الفرق الذی ذکره کتاب القوامیس لهذه الکلمة و کلمة "بحر" هو العمق؛ وذکرت فی أکثر ...
بیشتر
استخدمت لفظة الیم فی القرآن الکریم سبع مرات وجاء فی الآیات الشریفة التی تشیر إلى قصة موسى علیهالسلام وقومه واعتبرها اللغویون من مادة «ی» و«م» و«م». بعد الرجوع إلى القوامیس العربیة کلسان العرب، وتاج العروس، والمجم الوسیط تبین أنه الفرق الذی ذکره کتاب القوامیس لهذه الکلمة و کلمة "بحر" هو العمق؛ وذکرت فی أکثر القوامیس أنه أعمق من البحر؛ هذا بینما أشار بعض مؤلفی المعاجم، بمن فیهم مؤلف لسان العرب، إلى أن کون هذه الکلمة، دخیلة بینما عند إمعان النظر إلی التراث التفسیری، نراها مرادفا لکلمة البحر وفسروها المفسرون البحر أو نهر النیل. بناء على ذلک تحاول هذه الدراسة البحث عن أصول هذه اللفظة فی اللغات العربیة والسریانیة والعبریة والآرامیة بمنهج وصفی تحلیلی ومقارن وبالنظر لعلم التأصیل واللسانیات المعرفیة و دراسة أمکانیة الاشتقاق لهذه المفردة وبعد التأکد من جذر اللفظة المشار إلیها تتم مقارنة التراث التفسیری للآیات المبارکة السبع التی استخدمها الله تبارک و تعالى فیها کلمة الیم وتبین أن معظم التفاسیر وضحت المفردة بحرا أو النیل على وجه الحصر وفی نهایة المطاف توصل هذا البحث إلى أن الیم لا ینتمی إلى أسرة لغویة عربیة مع أنه یطلق إلى البحر بشکل عام فی اللغة العربیة والعبریة والسریانیة بل إنها لفظة مستوردة أقرضتها العبریة من الآرامیة و ثم العربیة من العبریة و علیه استخدمت فی کتاب الله المنزل کلما کانت السورة عن قوم بنی إسرائیل و قصة موسى وفرعون وفی الحقیقة أتی الله تعالی بهذه المفردة فی القرآن و قصد «البحر الأحمر» بناء على السیاق القرآنی وما بقی من الآثار الدینیة الإسلامیة التی تثبت أن البحر الذی انفلق هو البحر الأحمر.
مقاله پژوهشی
پژوهشهای زبان شناختی در زبان عربی
سمیه حیدری؛ محمدرضا اسلامی؛ علی قهرمانی؛ مهین حاجی زاده
چکیده
بنا بر یافتههای زبانشناسی شناختی، بدن انسان و تجربههای فیزیکی او نقش مهمی در معماری شناختی وی دارد؛ موضوعی که تحت عنوان «شناخت بدنمند» از محوریترین اصول نگرش شناختی به زبان است. یکی از نمودهای این اصل، استفاده از بدن واژهها در توصیف مفاهیم انتزاعی است؛ پدیدهای که در همۀ زبانها یافت میشود و بستری مناسب برای ...
بیشتر
بنا بر یافتههای زبانشناسی شناختی، بدن انسان و تجربههای فیزیکی او نقش مهمی در معماری شناختی وی دارد؛ موضوعی که تحت عنوان «شناخت بدنمند» از محوریترین اصول نگرش شناختی به زبان است. یکی از نمودهای این اصل، استفاده از بدن واژهها در توصیف مفاهیم انتزاعی است؛ پدیدهای که در همۀ زبانها یافت میشود و بستری مناسب برای مطالعه مفهومپردازیهای ذهنی و بهتبع آن فرهنگی هر قومی است. پژوهش حاضر با تکیهبر روش توصیفی- تحلیلی، نام اندام «عین» را به عنوان پربسامدترین اندام واژه در فرهنگ سهجلدی «المعجم الموسوعی للتعبیر الاصطلاحی فی اللغة العربیة» اثر «محمد محمد داود» مورد واکاوی قرار داده است تا مشخص نماید عربزبانان چگونه و در مفهومسازی چه حوزههایی از آن استفاده کردهاند؟ بررسی دادهها حاکی از آن است که نام اندام «عین» در این زبان ابزاری شناختی است که مفهوم پرداز حوزههای مقصد متعددی است که بیشتر آنها حوزههای انتزاعی هستند و با حوزههای مقصد متداولی که «کووچش» (1946) معرفی کرده است همخوانی دارند؛ «حالتها و کنشهای روانشناختی و ذهنی»، «تجربهها» و «فرآیندهای اجتماعی» ازجملۀ آنهاست که در این میان، بسامد «حوزههای عملکردهای روانشناختی و ذهنی» قابل تأمل است. تحلیل شناختی این اصطلاحات با سازوکارهای شناختیِِ استعارۀ مفهومی، مجاز مفهومی و دانش متعارف قابل انطباق است که نگاشتهای استعاری «چشم، ظرف است»، «چشم، انسان است» و مجاز «ابزار به جای کنش»، از بیشترین فراوانی برخوردار است.
مقاله پژوهشی
نقد و تحلیل روشمند متون ادب در زبان عربی رویکرد جدید نقدی
دانا طالب پور؛ معصومه شبستری
چکیده
تعد نظریة أفق التوقع عند هانز روبیر یاوس ثورة على المناهج التقلیدیة التی کانت تولی أکثر اهتمامه المبدع أو معنى النص مهملة دور عنصر القارئ الفعال فیه. وأفق التوقع فی فکره هو المسافة القائمة بین النص والقارئ، مما یدل على أنه یجب فی العمل الأدبی، الانتباه إلى تلقی القارئ کمفسر حقیقی بدلا من الترکیز على النص أو المؤلف أو التأثیرات الأدبیة ...
بیشتر
تعد نظریة أفق التوقع عند هانز روبیر یاوس ثورة على المناهج التقلیدیة التی کانت تولی أکثر اهتمامه المبدع أو معنى النص مهملة دور عنصر القارئ الفعال فیه. وأفق التوقع فی فکره هو المسافة القائمة بین النص والقارئ، مما یدل على أنه یجب فی العمل الأدبی، الانتباه إلى تلقی القارئ کمفسر حقیقی بدلا من الترکیز على النص أو المؤلف أو التأثیرات الأدبیة الجانبیة وکسره یعنی إبراز ما یخالف توقع القارئ، الذی یدفعه إلى تأمله تأملا أکثر فی النص والوقوف أمامه مفسرا ومحللا. ومن الأمثلة البارزة للنص الأدبی قصص القرآن الکریم بأنواعه السردیة المتنوعة. وقد تم إجراء البحث الحالی نظرا إلى أهمیة تأمل القارئ قدر الإمکان واکتشاف الجوانب الإعجازیة للآیات المتعلقة بقصص القرآن الکریم. وکان المنهج المتبع وصفیا- تحلیلیا. وفی الختام، تم الوصول إلى أن لکسر أفق التوقع دورا بارزا فی امتزاج القارئ بالعمل الأدبی. وبقدر ما انحرف العمل عما یتوقعه المتلقی، تزید قیمته وجمالیته. وفتح له باب معانی جدیدة. إن أنواع بنیة القصة فی القرآن، مثل: السرد الاسترجاعی، والاستهلال ، والقصة المفتوحة ، لیست اعتباطیة، بل تهدف کلها إلى تشجیع القارئ على اکتشاف الارتباط الدلالی بین الآیات. تعتمد هذه القصص على مفاجآت مشوقة وخیبات صارخة لأفق توقع الشخصیات وأعمالهم. تمثل قصة موسى وإبراهیم ویوسف فی القرآن الکریم نماذج متمیزة لهذا التوظیف الذی یمکن الوصول إلى نتائج مثیرة للتأمل عن مواضیعها بناء على أسس یاوس النظریة.